سامانه نیازهای زندگی امروزی

برای هرگونه سوال در رابطه با این سایت یا هر مشکل دیگری ، با شماره پشتیبانی09919771377 تماس بگیرید. باتشکر مجید فتحی کروش

سامانه نیازهای زندگی امروزی

برای هرگونه سوال در رابطه با این سایت یا هر مشکل دیگری ، با شماره پشتیبانی09919771377 تماس بگیرید. باتشکر مجید فتحی کروش

به وبلاگ من فعلآ خوش امدید!!!!

هدفم از راه اندازی سایت، آموزش هنر و مهارت های لازم

برای پارسی زبانان عزیز

در سراسر دنیاست.

به امید روزی که آگاهی در بین هموطنانم فراگیر شود.

سوالات خود را مطرح فرمایید در حد توان پاسخ خواهم داد.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰ مطلب با موضوع «گچساران رزمندگان» ثبت شده است

 

برگرد

پاییز خودش

به اندازه کافی

غم دارد ...

مثل رفتن

در یک جاده پر پیچ

دست ام

هنگام نوازش مو هایش

احساس خطر می کرد

شرم دارم

از تمام باران هایی که

نبودنت را

با یک چتر

از آن ها

پنهان کردم ...

برگرد

ما هنوز هم

تفاهم داریم

من از پریشانی

خواب هایش را دارم

تو

موهایش را ...

 

اگر ترکم کنی

بدبخت می شوم

مثل کارگری که از کار اخراج شده باشد

هنوز صدای تو

دَر گوش مَن است

چون نَم نَم باران

دَر خاطرِ گُلی

تِشنه

 

 

 

 


چگونه

به گل سرخی که

در دستانم

منتظر توست

بگویم :

" رفته ای !"

 


تو آن سو موهایت را می بافی

من این سو

رویاهایم را

چه تفاهم غم انگیزی ...

 

تو را دوست می دارم

چون گناهی که

هیچگاه نتوانستم

از آن توبه کنم .


" تنهایی"

نیمه دیگر من است

وقتی تو

در هیچ خاطره ای

تکرار نمی شوی ...

 

مجید فتحی
۱۳ مهر ۰۱ ، ۱۵:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سالها طول کشید تا بفهمم گاهى بد نیست کنترل را از دست بدهم.

 

بفهمم گاهى باید از فکر آن جایزه هایی که روى طاقچه رویاهایم چیده ام بیرون بیایم.

 

بفهمم آن مدال هایی که قرار است اطرافیانم به گردنم

بیاندازند، همان بهتر که به میخ کج و کهنه اى آویزان بماند تا

بر گردنِ قهرمانى که از رنج ِ خود و رنجاندنِ دیگران دچار خوف دائمى ست.

 

بفهمم قرار نیست همیشه از همه چیز راضی باشم و قرار نیست همیشه همه از من رضایت داشته باشند.

 

بفهمم آن روزى که نمى دانم باید چه بکنم و نمى توانم

تصمیمى بگیرم، آخرین روز دنیا نیست. چرا که فردا هایی هم هست برای تصمیم های بهتر.

 

بفهمم گاهى بهتر است بار سنگین زندگى را روى زمین

بگذارم، کمرى راست کنم، عرقی از پیشانى پاک کنم، به

شانه ى خودم بزنم و با خیالی راحت و با صدایی بلند به

خودم بگویم:

 

خدا قوت...فردا روز دیگریست!


 

مجید فتحی
۱۳ مهر ۰۱ ، ۱۴:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

چنان خسته ام از روزگار

 

انگار روح صد آدم پیر

 

در سینه ام حلول کرده است

 

پیرمرد درون من

 

از این همه روزهای بی شمار

 

تنها یک آرزو دارد.

 

یک بهار

 

که غروبش

دل هیچکس نلرزد...

 

| نیکی فیروزکوهی |



 


دریافت
مدت زمان: 5 ثانیه

مجید فتحی
۱۳ مهر ۰۱ ، ۱۴:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر